دیکشنری
داستان آبیدیک
توده کردن
english
1
general
::
stack, pile up
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
تودماغی حرف زدن
تودماغی صحبت کردن
توده
توده ابر
توده انباشته
توده انبوه
توده پسند
توده سنگ
توده شدن
توده شن
توده عصبی
توده فضولات
توده ویژه
توده کاه
توده کثافت
توده کردن
توده کردنی
تودهنی
تودیع
تودیع ثابت
تودیع حکم
تودیع مؤجل
تودیع مال مورد اختلاف نزد ثالث تا خاتمه دادرسی
تودیع کردن ـ تودیع
تور
تور بار
تور بیضه
تور دستی
تور سازی
تور گیپوری
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید